دو خط شعر

با معنا/زنبور عسل

1

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

تلاش بی فایده است

 



ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 11 دی 1394برچسب:بامعنا,دوخط شعر,بچه گدا,meaningful,ساعت 12:37 توسط

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم

از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست

من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم

از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!

طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است

از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!

شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد

من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!

به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من

مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!

دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن

که از نفرین و از عاق پدر بسیار میترسم!

هزاران بار من رفتم، ولي شرمنده برگشتم

ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!

نوشته شده در سه شنبه 1 دی 1394برچسب:,ساعت 20:23 توسط




لطفا صفحات دیگر را نیز ببینید